بازم تنهایی

نه زمستانی باش که بلرزانی و نه تابستانی که بسوزانی...

بهاری باش که برویانی...

نوروز 93 مبارک!

+نوشته شده در چهار شنبه 28 اسفند 1392برچسب:,ساعت18:15توسط ساناز | |

آهای اقای به اصطلاح محترم:

دیگه هیچ چیز من به تو مربوط نمیشه....جز حالم که اونم ازت به هم میخوره!!!!

زبان درازی

+نوشته شده در سه شنبه 27 اسفند 1392برچسب:,ساعت23:29توسط ساناز | |

آهااااااااااااااااااای

اون فیلم جدایی نادر از سیمین بود که بهش اسکار دادن

ب جدایی من و تو هم گوز نمیدن...

پس برگرد!

:)

+نوشته شده در دو شنبه 26 اسفند 1392برچسب:,ساعت11:6توسط ساناز | |

هیچ کس همراه نیست

.

.

.

.

تنهای اول:(

+نوشته شده در یک شنبه 25 اسفند 1392برچسب:,ساعت13:42توسط ساناز | |

برادران و خواهران لنگی...حد خودتون رو بدونین...

+نوشته شده در شنبه 24 اسفند 1392برچسب:,ساعت13:43توسط ساناز | |

اگه دلت صاف باشه...منتظر باش!!!!!

دهنت هم ب زودی صاف میشه....

+نوشته شده در پنج شنبه 22 اسفند 1392برچسب:,ساعت9:23توسط ساناز | |

+نوشته شده در چهار شنبه 21 اسفند 1392برچسب:,ساعت16:39توسط ساناز | |

آیا حرمت نانی که میخورید تا قلبتان بزند،بیشتر است؟؟؟؟

نان را میبوسند 

ولی چرا قلب را میکشند؟!؟!؟!؟!؟

+نوشته شده در سه شنبه 20 اسفند 1392برچسب:,ساعت14:49توسط ساناز | |

باس ب بعضی ها گفت واقعا ک حیف شد...

خدا اگه تورو زودتر خلق میکرد،قطعا از آفرینش الاغ منصرف میشد!!!!!!

+نوشته شده در دو شنبه 19 اسفند 1392برچسب:,ساعت14:10توسط ساناز | |

+نوشته شده در جمعه 16 اسفند 1392برچسب:,ساعت14:25توسط ساناز | |

+نوشته شده در پنج شنبه 15 اسفند 1392برچسب:,ساعت15:26توسط ساناز | |

 

خدایا...

فک کنم لیست اسم آدمهایت اشتباه شده...

اسم من ایوب نیست!!!!!!!!!!!

+نوشته شده در پنج شنبه 15 اسفند 1392برچسب:,ساعت13:54توسط ساناز | |

دختر:ازت شکایت میکنم!

پسر:چرا؟!؟!؟!؟

دختر:تو یه دزدی...تو قلب منو دزدی...

پسر:خب تو هم فامیلی منو واسه بچت بدزد،اون وقت حسابمون صاف میشه...

:)

+نوشته شده در چهار شنبه 14 اسفند 1392برچسب:,ساعت14:59توسط ساناز | |

+نوشته شده در یک شنبه 11 اسفند 1392برچسب:,ساعت15:2توسط ساناز | |

فرهاد محکم تیشه میزد تا نشنود صدای مردمانی ک می گفتند:

دوستت ندارد...

+نوشته شده در جمعه 9 اسفند 1392برچسب:,ساعت20:56توسط ساناز | |

چه اشتباه فاحشی...او عشق من بود و من تجربه او...

+نوشته شده در پنج شنبه 8 اسفند 1392برچسب:,ساعت21:49توسط ساناز | |

 

دهن مردم هیچوقت بسته نمیشه...وا3 خودت زندگی کن!

+نوشته شده در پنج شنبه 8 اسفند 1392برچسب:,ساعت12:19توسط ساناز | |

سوسک بهونه بود.....

دلم بغل میخواست...:)

 

+نوشته شده در چهار شنبه 7 اسفند 1392برچسب:,ساعت23:31توسط ساناز | |

گفتم :عشق    گفت:اول سکس     گفتم:دخترم       گفت:خداحافظ

قبول کردم...

پاره شد هم بکارتم و هم پیوندمان...

پسربچه مرد شد و دختر بچه فاحشه!!!!

+نوشته شده در سه شنبه 6 اسفند 1392برچسب:,ساعت7:47توسط ساناز | |

چقدر سخته،دست های کسی رو ک دوسش داری،تو دست های ی کس دیگه ایی ببینی

و نتونی چیزی بگی

جز اینکه:آهای غریبه مواظب عشقم باش...:(

+نوشته شده در دو شنبه 5 اسفند 1392برچسب:,ساعت18:51توسط ساناز | |

من یک دخترم...

خالقم ب نامم سوره نازل کرد...در تقویم روزی ب نامم ثبت کرد...

با تمام مردونگی هایت نمیتونی بفهمی...رنگ صورتی برایم دنیایست...

نمیتوانی بفهمی عشق ب لاک قرمزم...

گریه کردن بدون خجالت...

درک کردنش در توانت نیست!

من لیلای عشق و زلیخای انتظار هستم....

من چرک نویس هر احساسی نمیشوم!!!!

+نوشته شده در پنج شنبه 1 اسفند 1392برچسب:,ساعت12:56توسط ساناز | |

بوی بد خیانت همه ی شهر را فرا گرفته...

مردان چشم چران

زنان خیانت کار

دختران پول پرست

پسران شهوتی

خدایا پس چه شد یک سیب و این همه قصاص؟!؟!؟!؟!؟!!؟؟!؟!؟!؟!؟

+نوشته شده در پنج شنبه 1 اسفند 1392برچسب:,ساعت12:42توسط ساناز | |